گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 2
مهدي موعود علیهالسلام در گلشن رازشبستري






رضا بابایی راز گلشن درآ که در دل خسته توان در آید باز بیا که در تن مرده، روان در آید باز بیاکهفرقتتو،چشممن چنان در
بست که فتح باب وصالت مگر گشاید باز به پیش آینه دل هر آنچه میدارم به جز خیال جمالت نمینماید باز شیوه و طریقه ویژه
عارفان، اقتضا میکند که سیماي دلرباي مهدویت را از منظر انسان کامل بنگرند. اگر گروههایی از طوایف و طبقات مسلمین، این
موضوع را با ماجراي منجیعالم، پیوند زدهاند، اهل معرفت، به سائقه تفکرات و گرایشهاي ویژه خود، بیشتر ساحت انسان کامل را
براي بحث از حضرت حجت، برگزیدهاند. این گزینش، بیش و پیش از آن که اختیاري باشد، ضرورتی استکه سمت و سوي
مباحث عرفانی برمیتابد و از آن گریزي نیست . آنان بیشتربه منجی آدم مینگرند و دغدغه نجات روح را دارند، تا نگرانی اصلاح
اجتماع ;هر چند یکی را از گذر دیگري میبینند، ولیکن، مایه و اساس اصلاح عالم را در سلامت انسان جستوجو میکنند. به
همین خاطر، آنجا که سخن از ابدال، اقطاب، ولی، خضر و مدار ولایت میگویند، نگاهی پر - نه نیم نگاه - به مهدي موعود - بر
اساس مقدمات کلامی مذهب خود - دارند. درباره انسان کامل، تحقیقا همه گونههاي دانشمندان اسلامی و حتی غیر اسلامی سخن
بسیار گفتهاند. مشارب و مسالک گونهگون، این فرد فرید از نوع انسان را نامهایی به مقتضاي اندیشههاي خود نهادهاند: بودا او را
انسان آزاده نام میبرند. افلاطون او را » آیینهاي یوگا و بهاکتی نیز از او با عنوان .« کیونتسو » ، ارهات مینامد و کنفوسیوس »
ابرانسان ، و از همه بالاتر آنکه قرآن » نام نهادهاند و نیچه « قطب و شیخ و پیر » ، صوفیه ،« انسان بزرگوار » فیلسوف میخواند و ارسطو »
خلیفۀالله خوانده است. ( 1) موضوع و مجال این نوشته کوتاه، اقتضا نمیکند که بحث درباه انسان کامل را به دامنههاي خرم » وي را
صفحه 52 از 64
عرفان و تصنیفات عرفا بکشانیم. اما از این مقدار نمیتوان چشم پوشید که در طرح عرفانی هستی، انسان کامل در جایی قرار
میگیرد که حذف و یا غفلت از آن به ویرانی جهان و بیهودگی آفرینش میانجامد. در دایره خلقت، حلقه آخرین، وجود خاتم
اوصیاست و نسبت این حلقه به دایره، نسبت ثمر استبه شجر و یا قافیه به بیت: ظاهر آن شاخ اصل میوه است باطنا بهر ثمر شد شاخ
هست گر نبودي میل و اومید ثمر کی نشاندي باغبان بیخ شجر؟ پس به معنی آن شجر از میوه زاد گر به صورت از شجر بودش ولاد
2) مثال قافیه نسبتبه بیت، یکی از گویاترین مثالهایی است که اهل ذوق، آفریدهاند. زیرا، قافیه گرچه آخرین جزء بیت است، اما )
همه کلمات و الفاظ در شعر آن گونه میآیند که جاي را براي قافیه آماده کنند. بدانسان که هر کلمه در مجموعه یتبه این انگیزه
انتخاب و جایگزین شده است که خدمتی به قافیه کرده باشد و حضور و ظهور قافیه را موجه بنمایاند. اول بیت ارچه به نام تو بست
نام تو چون قافیه آخر نشست خط فلک، خطه میدان توست گوي زمین، در خم چوگان توست تا زعدم گرد فنا بر نخاست میتک
و میتاز که میدان تو راست تازهترین صبح نجاتی مرا خاك توام، کآب حیاتی مرا خاك تو خود، روضه جان من است روضه تو
جان جهان من است ( 3) و اگر گفتهاند: زاحمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندرین یک میم غرق است ( 4) بدان خاطر است
که با ظهور خاتم، حلقه هستی، دور کمال خود را با آن مییابد و درخت آفرینش به بار مینشیند. با این تفسیر از عالم و خاتم است
خطا بر قلم صنع نرفت ( 5) شیخ محمود » : که میتوان براي هر چه آفریده شده است، توجیهی موجه یافت و حافظانه گفت که
سعدالدین محمودبن عبدالکریمبن یحیی شبستري ، عارف نامی و اندیشور سترگ قرن هفتم و هشتم هجري » شبستري و گلشن راز
است. تولد وي را 687 ق و وفاتش را در سن سی و سه سالگی، یعنی به سال 720 ق گمان زدهاند. ( 6) غیر از اثر جاودانی و
سعادتنامه از منظومات » ، و آثار منظوم و منثور دیگري نیز از او نام بردهاند. گلشن راز « گلشن راز » ماندگار شبستري، موسوم به
شاهدنامه از نوشتههاي منثور وي است. ( 7) همانطور که گفته شد، مثنوي گلشن راز » مرآةالمحققین و » ، حقالیقین » اوست و
مهمترین و خواندنیترین اثر شیخ است. ماجراي سرودن این هزاره را او خود در مقدمه گلشن بتفصیل میآورد. آنچه اینک بایسته
یادآوري است، نکات ارزشمندي است که در شناختبهتر این اثر عرفانی راهگشاست. گلشنراز، در واقع پرسشهاي منظوم و
امیر حسینیهروي براي او ارسال میکند. از پرسشها چنین برمیآید که هروي خود » مختصري است که شیخ شبستر در جواب نامه
اهل فن و فرهیخته است و شگفت آن که همه این ابیات نغز و گاه سهل و ممتنع در یک شب سروده شده است. پاسخهاي شیخ در
شیخاکبر محیالدینابن عربی است. مطالعه گلشن فرصت مغتنمی است که خواننده را با هزار توي » این اثر، تماما هماهنگ با مشرب
اندیشههاي ابن عربی آشنا کند. گلشن راز از همان ابتداي ظهورش، طرف توجه بسیاري از بزرگان و دانشمندان عرفان مسلک قرار
گرفت. این توجه و اهتمام منشا خلق شرحهاي بسیاري شد که شمار آنان از بیست تجاوز میکند. اما از میان همه این شروح، آنچه
شمسالدین محمد لاهیجی ، عارف قرن نهم تراوش کرده است، مقام والایی دارد. شرح لاهیجی، جدا از آن که شرح است، » از قلم
خود به عنوان اثري مستقل و تصنیفی ارزشمند مورد توجه و نظر است. لاهیجی در این شرح، مباحث گستردهاي از عرفان نظري و
عملی را بیان کرده که بسیار مغتنم و سودبخش است. گرایشهاي شیعی و نزدیکی اندیشههاي لاهیجی به عقاید پذیرفته ما بر قدر و
ارزش این شرح میافزاید. در این نوشتار نگاه نگارنده بیش از هر توضیح و تفسیري به گفتههاي لاهیجی است. نام مبارك حضرت
مهدي ، عجلاللهتعالیفرجه، در این شرح بارها و بارها با اعزاز و اکرام بسیار آورده میشود و این توجه به رویه عرفا در بحث از
انسان کامل ، بسیار شگفت و جالب مینماید. وي بر خلاف اکثر مصنفان متون عرفانی، به بیان مفهوم اکتفا نکرده و جايجاي
کتابش را به نام موعود، متبرك میکند. از آنجا که مقصود این نوشته نگاهی به موضوع انسان کامل در گلشن راز و شرح لاهیجی
است، بیش از این سخن را درباره شیخ، گلشن و شارح فاضل آن دراز نمیکنیم و مقطع این مقدمه را به مطلع گلشن میآراییم: به
نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت زفضلش هر دو عالم گشت روشن ز فیضش خاك آدم گشت
گلشن موعود گلشن اشاره به انسان کامل که به توضیح و تفسیر برخی شارحان گلشن، حضرت مهدي ،علیهالسلام، است، در چند
صفحه 53 از 64
جاي این مثنوي کوتاه آمده است. از همه پر رنگتر و تخصصیتر در پاسخ پرسشهاي پنجم و ششم متمرکز شده است: مسافر چون
بود ;رهرو کدام است؟ که را گویم که او مرد تمام است؟ در پاسخ، شیخ نخست نگاهی دارد به اطوار سیر انسان از جمادي تا مقام
لی معالله ( 8) سپس درباره مقام نبوت و مقایسه آن با رتبه ولایتسخن میگوید و اینکه ولایت در نبوت خود را آشکار میکند و »
اگرچه مبدا نبوت نبی، ولایت است، یعنی » : از آن اعم و افضل است. لاهیجی، در سنجش دو مقام نبوت و ولایت مینویسد
ولایتخود، چه ولایت نبی افضل از نبوت اوست. فاما مبدا ولایت غیر نبی، نبوت است و میان نبی و ولی عموم و خصوص مطلق
است ;چه، هر نبی البته میباید که ولی باشد ;فاما هر ولی لازم نیست که نبی بود ;مثل اولیاي امت محمد ، صلیالله علیه وآله، که
9) از توضیحات دیگر لاهیجی چنین برمیآید که دلیل افضلیت ولایت، جهتحقانی و ابدي است و ) «. ولایتبدون نبوت دارند
اینکه هرگز منقطع نمیشود. اما نبوت جهتی است نسبتبه خلق که قابلیت زوال دارد. با این وجود ولایت در برابر نبوت، چون ما در
مقابل خورشید است ;زیرا مبدا و ماخذ ولایت غیر نبی، نبوت است. نبی چون آفتاب آمد ولی ماه مقابل گردد اندر لی معالله جهانی
که شیخ در گلشن، طرح آن را ترسیم میکند از خلقت جماد و نبات آغاز میشود و پایان قوس نزولش با آفرینش آدم ،علیهالسلام،
اعلام میگردد. آدم ،علیهالسلام، نقطه آغازینقوسصعوداست;ازآن پس تا اوج قوسصعودکه تولدحضرتخاتم الانبیا،
صلیاللهعلیهوآله، است ادامه مییابد.پسازظهورپیامبرگرامی اسلام، نیمه دوم قوس صعود آغاز میگردد و حلقه پایانی این قوس
حضور حضرت مهدي، علیهالسلام، است. این صورت عالم است. اما در واقع، ولایت دایرهاي است که تمامی این دو را
دربرمیگیرد و سایه بر همه آفرینش گسترانده است. ولایت را ظهور از آدم آمد کمالش در وجود خاتم آمد ولایتبود باقی تا سفر
کرد چو نقطه در جهان دوري دگر کرد ظهور کل او باشد به خاتم بدو یابد تمامی دور عالم لاهیجی در شرح این ابیات، خاطرنشان
ظهور تمامی ولایت و کمالش به خاتماولیا خواهد بود ;چه کمال حقیقت دایره در نقطه » میکند که معنی این سخنان آن است که
10 ) آنگاه نام مبارك حضرت مهدي ، علیهالسلام، را یادآور میشود و اینکه پیامبر ،صلیالله علیه وآله، ) .« اخیر به ظهور میرسد
لولم یبق منالدنیا الایوم لطولالله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجلا منی او من اهل بیتی یواطی اسمه و اسم ابیه اسم ابی » : فرمودهاند
المهدي من » : اما بلافاصله متذکر این روایتشریف میشود که پیامبر فرمودند « یملا الارض قسطا و عدلا کماملئت جورا و ظلما
بدو یابد تمامی دور عالم » عترتی من اولاد فاطمه ( 11 ) مهدي از خاندان من، از فرزندان فاطمه است. شارح فاضل، در شرح
یعنی به خاتمالاولیا که عبارت از مهدي است، دور عالم تمامی و کمال تام یابد و حقایق و اسرار الهی در زمان آن » : مینویسد
12 ) لاهیجی باذکر روایتی چند بر این حقیقت پاي میفشارد که غرض و مقصود خلقت، ظهور حضرت ) « حضرت بکلی ظاهر شود
زندگان تمنا کنند که کاشکی مردگان زنده شدندي تا فایده و غرض » : مهدي ، علیهالسلام، است. از جمله روایتی بدین مضمون
حیات، حاصل کردندي و عارف حقیقی گشتندي . اینکه مهدي ،علیهالسلام، از فرزندان حضرت زهرا ،سلامالله علیها، مورد
اتفاقنظر و از ضروریات مذهب تشیع است. اما بسیاري از دانشمندان اهل سنت، ضرورتی بر چنین خویشاوندي نمیبینند. حتی
مولانا جلالالدین رومیبلخی ، که عارفی حنفی » ایشان تولد و حضور آن گرامی را در حال حاضر مانند ظهورش منکرند. مثلا
مذهب و اشعري مسلک است، در مثنوي خود آورده است: پس به هر دور ولیی قائم است تا قیامت آزمایش دایم است هر که را
خوي نکو باشد برست هر کسی کو شیشه دل باشد شکست پس امام حی قایم آن ولی است خواهاز نسل عمر خواه از علی است
13 ) صاحب گلشن رابطه مهدي ، علیهالسلام، و همه اولیا را رابطه کل و جز دانسته میگوید: وجود اولیا او را چو عضوند )
کهاوکلاستو ایشان همچو جزوند ( 14 ) شرح لاهیجی بر این بیت، از راي صواب و بینش صحیح او در این باره خبر میدهد. یعنی
در دایره ولایت مطلقه که خاتمالاولیاء مظهر آن است، نقاط وجودات اولیاء همه مثال اعضاي خاتمالاولیاءاند ;چه حقیقت ولایت
مهدي است، ظهور ...» هر فردي از افراد اولیا به صفتی از صفات کمال ظاهر گشته است و به جمیع صفات کمال در نقطه اخیر که
یافته و کمال بالقوه دایره ولایت در این نقطه آخرین به ظهور رسیده و به فعل آمده است و چنانچه همه انبیاء ، علیهمالسلام، اقتباس
صفحه 54 از 64
نور نبوت تشریعی از مشکات نبوت خاتمالانبیاء مینمایند، جمیع اولیاء نور ولایت و کمال از آفتاب ولایتخاتمالاولیاء میبرند.
ولایت قمریه چه ماخذ نور ولایت جمیع اولیاء ولایت مطلقه خاتمالاولیاست، همچنانکه نور قمر » فلهذا ولایتخاتمالاولیاء مسما به
نسبت تام میان خاتمالانبیاء خاتمالاولیاء را توضیح دهد. به عنوان پیشدرآمد » مستفاد از شمس است . ( 15 ) لاهیجی پیش از آن که
خاتماولیاء باطن خاتم انبیاست . ( 16 ) آنگاه سخن شیخ را میآورد که گفته است: » : بر بیت گلشن میگوید
نسبت تام را توضیح » چواو[مهدي]ازخواجهیابد نسبت تام از او با ظاهر آید رحمت عام ( 17 ) لاهیجی در شرح این بیت، نخست
میدهد. آنگاه معلوم میدارد که چنین نسبتی در همه عالم تنها میان دو کس برقرار است و آن خاتمانبیاء ،صلیالله علیه وآله، و
خاتم اوصیا ،علیهالسلام، است. یکی از مصادیق این نسبت، نسبت صلبی و پدر فرزندي است. اقرار به چنین نسبتی، یعنی همسوشدن
با آنچه از زبان بزرگان مذهب تشیع گفته شده است و این در حالی است که شاعر و شارح بظاهر چنین مذهبی ندارند. بدان که
نسبت فرزندي به سه نوع متحقق میشود: یکی نسبت صلبی که متعارف و مشهور است ;دوم نسبت قلبی که به حسن ارشاد و
متابعت، دل تابع در صفا مثل دل متبوع گردد ;سیم نسبتحقی حقیقی که تابع به برکتحسن متابعت، به نهایت مرتبه کمال که
فرقالجمع استبرسد و تابع و متبوع یکی گردد. چون خاتم اولیا[مهدي] البته از آل محمد ،صلیالله علیه وآله، است، نسبت صلبی
ثابت است ;و چون دل مبارکش به سبب حسن متابعتخاتمانبیا مرآت تجلیات نامتناهی الهی شده است، نسبت قلبی واقع است;
لی معالله گشته است، نسبتحقی حقیقی که فوق جمیع نسبتهاست، تحقق یافته است. پس هر آینه میان » چون وارث مقام
خاتمالولایۀ و خاتمالنبوة ،علیهماالسلام، نسبت تام که نسبت ثلاثه است، واقع باشد و بحقیقتخاتمالاولیا همان حقیقت و باطن نبوت
خاتمالانبیاست. ( 18 ) لاهیجی به پیروي از صاحب گلشن دائما یادآور میشود که این ظهورات، نه از باب تناسخ که از مقوله بروز
است ;یعنی آن چنان نیست که روح خاتمالانبیا در خاتم اوصیا تجلی دوباره نموده باشد ;بلکه این دو روح در دو منشا مظهر و
از او با ظاهر آید رحمت عام . سپس شیخ شبستر، نمایی از جهان پس از ظهور را ترسیم میکند. » : مجلاي یک رحمت عاماند
گزارش شیخ از جهان پس از ظهور بکلی مستند به روایاتی است که نزد شیعه و سنی پذیرفته است: شود او مقتداي هر دو عالم
خلیفه گردد از اولاد آدم بنا به توضیح لاهیجی، ولایت مطلقه، باطن نبوت حضرت رسالت است. اما در نشاه نبوت، وصف رسالت،
مانع اظهار کمال آن است. با ظهور خاتمالاولیا حضرت مهدي ، علیهالسلام، باطن ولایت مطلقه بر وجه اتم و اکمل، ظهور و بروز
مییابد. نبوت با ظهور پیامبر خاتمیتیافت و ولایت در عصر ظهور مهدي ، عجلالله فرجهالشریف، ختم میگردد. زیرا دایره کمال
به نقطه پایان خود رسیده و از آن پس دور دیگري را آغاز خواهد کرد. ولایتشد به خاتم جمله ظاهر بر اول نقطه هم ختم آمد
( آخر ازو عالم شود پر امن و ایمان جماد و جانور یابد ازو جان نماند درجهان یک نفس کافر شود عدل حقیقی جمله ظاهر ( 19
چون ذات آن حضرت مستلزم انکشاف اسرار توحید و کمال است و کفر و ستم که » : توضیح لاهیجی بر بیت اخیر بدین قرار است
از لوازم جهل است، در آن زمان بالکل مرتفع است، هرآینه یک نفس کافر در جهان یافت نشود و همه عارف و موحد باشند، و
عدل حقیقی که ظل وحدت حقیقیه است که مشتمل بر علم شریعت و طریقت و حقیقت [است] به تمام و کمال ظاهر شود و هر
کس به کمالی که لایق استعداد اوست، برسد ;که مقتضاياسمالعدلآناستکهحقهر ذيحقبهحسباستحقاقاو بدهد. ( 20 ) در
پایان، این نکته را باید یادآور شد که شرح عرفانی از ماجراي غیبت و ظهور حضرت حجت ،ارواحنا لهالفداء، یکی از دلانگیزترین
مباحث نظري در عالم اندیشه است. کسانی که از این مزرعه، خوشهاي چیدهاند، میدانند که سینه تابناك عارفان حقیقی، خزانه
گفتنیهاي بسیاري در این باب است. آنچه گفته آمد اندکی از آن همه بسیار نیز نیست. هرچند سخنان گزاف و بیپایه بر زبان هر
فرقهاي از طوایف مسلمین، گهگاه راه مییابد، اما نباید این نقیصه، چشمان ما را از نگریستن به تمامیت مسلک و مشرب گروهی باز
دارد. مثلا آنچه در مثنوي درباره انسان کامل و ختم ولایت آمده است، آنچنان دلانگیز و شورآفرین است که هر انسان
کریمالنفسی را به خطاپوشی از نقایص مثنوي در باب مهدي ، علیهالسلام، میخواند. نگارنده خود کمترین بضاعت را نیز در این
صفحه 55 از 64
مقولات دارا نیست، اما شنیده و دانسته است که سخن عارفان و صاحبان اهل دل درباره مهدي ،ارواحنا لهالفداء، آنچنان از سر
صدق و صفاي نفس است که بیگمان بر دل نشیند و سینه جان را بشکافد. چگونه چنین نباشد. که: آن را که دل از عشق پرآتش
.2 . باشد هر قصه که گوید همه دلکش باشد ( 21 ) پینوشتها : 1. نصري، عبدالله، سیماي انسان کامل از دیدگاه مکاتب، ص 5
3. نظامی، گزیده سخن پارسی ;مخزنالاسرار، به . 521- مولانا جلالالدین بلخی، مثنوي، نسخه قونیه، دفتر چهارم، ابیات 523
4. این بیتبا همه نغز و زیبایی در نسخ کهن و معتبر گلشن راز نیامده است و ظاهرا از ملحقات . کوشش عبدالمحمد آیتی، ص 24
گلشن باشد. 5. حافظ: پیر ما گفتخطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاك و خطاپوشش باد 6. درباره نام، سال تولد، وفات و حتی
برخی آثار شیخ اختلافات بسیار است. 7. ر.ك: لاهیجی، شمسالدین محمد، مفاتیحالاعجاز فی شرح گلشن راز، مقدمه و تصحیح
لی معالله وقت لا » . و تعلیقات از محمدرضا خالقی و عفت کرباسی، ص 22 ، (در این مقاله ماخذ نگارنده همین شرح است). 8
یسعنی فیه ملک مقرب ولا نبی مرسل ; براي من با خدا، هنگامهاي است که در آن نه فرشته مقرب میگنجد و نه پیامبر مرسل،
.11 . 10 . همان، ص 266 . 9. لاهیجی، شمسالدین محمد، همان، ص 234 . ر.ك: فروزانفر، بدیعالزمان، احادیث مثنوي، ص 39
15 . لاهیجی، شمسالدین محمد، همان، . 14 . گلشن، بیت 371 .817- همانجا. 12 . همانجا. 13 . مثنوي، دفتر دوم، ابیات 819
18 . لاهیجی، شمسالدین محمد، همان، ص 268 ، این بخشها از مفاتیحالاعجاز . 17 . گلشن، بیت 372 . 16 . همان، ص 268 . ص 267
براي کسانی که در پی تحقیق درباره مهدي ،علیهالسلام، در متون عرفانی هستند، بسیار خواندنی و قابل تامل و دقت نظرند.
21 . مثنوي معنوي. . 20 . لاهیجی، شمسالدین محمد، همان، ص 286 .390- 19 .گلشن، ابیات 392
گفتگوي درباره مهدي (ع)
عبدالجبار شراره مترجم:مصطفی شفیعی پس از اثبات مساله ولادت و وجود مبارك حضرت مهدي ،علیه السلام، مطلب دیگري
درباره آن حضرت باقی می ماند که همان ادامه و استمرار وجود مبارك ایشان از زمان غیبت صغري تا قطع نمایندگی و وقوع غیبت
کبري است که خواننده گرامی و پژوهشگر جوینده حق، مطلوب خود را در این زمینه در نوشته شهید صدر ، قدس سره، می یابد.
وي موضوع را بخوبی توضیح داده و به قدري ادله عقلی و منطقی و علمی ذکر کرده است که تشنگان را سیراب می کند و همه
اوهام و افسون شک آوران را از ذهنها می زداید. شهیدصدر درباره روش موافقان متذکر این نکته است که آنان براي اثبات نظر
مهدي مطلب نوشته اند » خود از دو روش استفاده کرده اند: 1. روش روایی: کسانی که در گذشته و حال درباره حضرت
در « عبدالمحسن عباد » . بسیارند.برخی کتابی مستقل نگاشته و برخی یک فصل یا چند فصل کتاب خود را به آن اختصاص داده اند
الجامعۀ الاسلامیۀ که در مدینه منوره منتشر می شود بیش از ده تن از مؤلفان بزرگ اهل سنت را در این » پژوهش خود در مجله
ابن حجر » ، کنزالعمال » علی متقی هندي صاحب کتاب » ،« حافظ ابن کثیر » ، سیوطی » ، حافظ ابونعیم » : زمینه بر می شمارد از جمله
فوائد الفکر فی ظهورالمهدي » مریم بن یوسف حنبلی در کتاب » ،« القول المختصر فی علامات المهدي المنتظر » مکی در کتاب
التوضیح فی تواتر ماجاء فی المهدي المنتظر والدجال والمسیح و دیگران. » قاضی محمد ابن علی شوکانی در کتاب » ،« المنتظر
منتخب الاثر فی » : همچنین درمیان شیعیان دههاکتاب و رساله در گذشته و حال انتشار یافته است. از جمله کتابهاي جدید چنین است
المهدي » ، الزام الناصب فی اثبات الحجۀ الغائب از شیخ علی یزدي حائري » ، شیخ لطف الله صافی گلپایگانی » از « الامام الثانی عشر
الامام المهدي » شیخ نجم الدین عسکري از انتشارات موسسه امام مهدي - تهران و » الموعود المنتظرعند علماءاهل السنۀ والامامیۀ از
علی محمد علی دخیل چاپ بیروت، که کتابی بسیار جالب است. این دسته از عالمان در برابر منکران بیشتربه ادله نقلی تکیه » از
کرده و صحت احادیث مهدي را از طریق اهل سنت و شیعه، ( 1) اثبات کرده اند و همچنین تعدد طرق روایت و کثرت راویان از
نقل کرده است که « شیخ عبدالمحسن عباد » . صحابه و تابعین و تابعین تابعین (از همه فرقه ها و مذاهب اسلامی) را یادآور شده اند
صفحه 56 از 64
راویان حدیث مهدي از صحابه بیست وشش تن هستند. و در مقابل ائمه [اهل سنت] که احادیث و روایات مهدي را آورده اند
جامع » ترمذي در » ، سنن » در « ابوداود »: شمارشان به سی وهشت تن می رسد که نامهاي ایشان را ذکر می کند و برخی از آنها اینانند
طبرانی » ، المهدي » و در کتاب « حلیۀ الاولیاء » حافظ ابونعیم در » ، المصنف » ابوبکر بن شیبه در » ،« مسند » در « احمد »، سنن » نسائی در »،
،« تهذیب الاثار » در « ابن حریر » ،« مسند » ابویعلی موصلی در » ، در تاریخ خود « ابن عساکر » ، المعجم الاوسط » و در « المعجم الکبیر » در
احمدامین و کسانی که از او تبعیت کرده اند بپرسیم آیا » طبقات و ... در اینجا می خواهیم از » در « ابن سعد » ، دلائل » بیهقی در »
افرادي همانند این ائمه که از محدثان و راویان معتبر هستند و امت، ایشان را قبول دارد و در نقل اخبار صحیح به ایشان اعتماد
اسطوره داشته اند؟ چگونه ممکن است امت و علماي بزرگ و محققان و صاحبان صحاح و مسانید، تا این حد » هست، تبانی بر نقل
اسطوره اهمیت دهند؟! این گستاخی که با ساده ترین قواعد ذوقی، منطقی، عملی و اخلاقی در تضاد است براي چیست؟ آیا این » به
احادیث « تواتر » وسوسه گریها نشان از هوسرانی ندارد و یا راه افتادن دنبال تحریکات وهابیان، نیست؟ علماي پیشین و حاضر همگی
التوضیح » شوکانی (م 1250 ق) در رساله اش به نام » مهدي را اثبات کرده اند تا راه را براي شک آوران و توجیه گران ببندند مانند
« شیخ عبدالمحسن عباد » ، الاشاعۀ لاشراط الساعۀ » برزنجی (م 1103 ق) در کتاب » فی تواتر ما جاء فی المهدي والدجال والمسیح و
شیخ » ،( حافظ آبري سجزي (م 363 ق » : الجامعۀ الاسلامیۀ افراد دیگري ذکر می کند از جمله » در پژوهش خود درمجله
« شیخ صدیق حسن قنوچی (م 1307 ق) وازمتاخران که تواتر » لوامع الانوار البهیۀ و » محمدسفارینی (م 1188 ق)در کتاب خود
علما .« نظم المتناثرمن الحدیث المتواتر » شیخ محمدبن جعفر کتانی (م 363 ق) است در کتاب » ، احادیث مهدي را نقل کرده اند
افزون بر نقل روایات، به ادعاهاي مخالفان پرداخته و به اشکالات و خدشه هاي ایشان نسبت به روایات، جوابهاي محکم و متین داده
3) - استاد دانشگاه و از علماي ) « عبدالمحسن عباد » اند. ( 2) باید گفت مهم ترین پژوهشهاي جدید عبارتند از: الف) پژوهشی از
اهل سنت - این اثر که البته اشتباهاتی نیز دارد مباحث زیر را مطرح کرده است: 1. به صورت گسترده نام صحابه اي که احادیث
حضرت مهدي را از رسول اکرم ،صلی الله علیه وآله، نقل کرده اند، گرد آورده و بیست و شش تن را نام می برد. 2. اسامی ائمه اي
که احادیث مهدي را گرد آورده اند برشمرده و سی و هشت تن را ذکر می کند. 3. نام علمایی که تالیفی جداگانه درباره مهدي
دارند آورده و ده تن را نام برده است . 4. نام برخی از علما که تواتر احادیث مهدي را نقل کرده اند، آورده است. 5. روایاتی را که
اندك رابطه اي با مهدي دارد و در صحیح بخاري و صحیح مسلم آمده است ذکر می کند. 6. برخی احادیث را که در غیر
صحیحین (سنن و مسانید) آمده است می آورد. 7. نام علمایی را می برد که به احادیث مهدي استدلال کرده و به مفادآن پاي
ابن خلدون ، می رود و » بندبوده اند.سپس به جنگ منکران احادیث مهدي و کسانی که درباره آن حضرت شک می ورزند همانند
امام » شیخ احمد شاکر محقق که مسند » اشکالات زیادي به او می گیرد و ثابت می کند که وي آشنایی با این مسائل نداشته است. از
ابن خلدون مساله اي را پی گیري کرده » : احمد حنبل را بررسی کرده و احادیثش را تبیین کرده است، نقل می کند که گفته است
که درباره آن آگاهی نداشته و به میدانی پاي نهاده که مرد آن نبوده است و در فصلی که درباره مهدي گشوده مرتکب اشتباهات
مهدي حقیقتی است ثابت و غیرقابل شک. ب) تحقیق دوم از » و در نهایت [این محقق] بدین جا رسیده که .«... فاحشی شده است
ثامر عمیدي است، ایشان روشی راکه علماي بزرگ در این مسیر پیموده اند، به کار برده است و به صورت » پژوهشگر و محقق
کامل و گسترده مساله را تحقیق کرده است. این پژوهشگر فاضل، توانسته است مطالب را دسته بندي کند و همه مسائل را ذکر
171 جزء اول - نماید ;بخوبی توضیح دهد، بررسی کند و آنها را به صورت روش علمی صحیح درآورد. این پژوهش، صص 611
مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیۀ در سال 1995 م است. از مهم » دفاع عن الکافی را دربرمی گیرد. این کتاب از انتشارات » ارزشمند
2. ردسخنان ابن خلدون در ( ترین چیزهایی که با روش علمی بدان پرداخته است چنین است: 1. بررسی نظریه اعتقاد به مهدي. ( 4
3. نقل بیش از پنجاه وهشت ( 6) مورد گواهی نسبت به صحت احادیث مهدي، علیه ( تضعیف روایات مهدي ،علیه السلام. ( 5
صفحه 57 از 64
السلام، یا تواتر آن. 4. ذکر منکران ولادت مهدي ، علیه السلام. 5. ذکر ادله فراوان و محکم و اعترافات از طرف اهل سنت از
6. و در آخر بحث جالب او ( ابتداي قرن چهارم هجري تا حال نسبت به ولادت حضرت مهدي ،علیه السلام، و وجود شریفش. ( 7
درباره دروغ سرداب و دیگر دروغها. ( 8) این دو کار پژوهشی نمونه هاي جدیدي هستند از تحقیقاتی که به روش گذشتگان عمل
کرده اند و گرنه در این مورد، دهها تحقیق از دانشمندان برجسته وجود دارد که در این زمینه بسیار خوب کار کرده اند. ( 9) روش
عقلی (روش شهید صدر رحمۀ الله علیه) شهید صدر در بررسی مساله [امام] مهدي به مقدمات بدیهی استدلال نکرده و به تتبع در
کتابهاي تفسیري و روایی نپرداخته است. همچنین در سند روایات کنکاش نکرده ;بلکه روش دیگري در پیش گرفته است. ایشان
ابتدا اشکالات و سؤالاتی را که در این زمینه شده یا می شود،مطرح کرده سپس با تکیه به دلیل عقلی و داده هاي دانش و تمدن
کنونی، به بررسی عمیق و دقیق آن پرداخته است. سرفصلهاي این روش چنین است: الف) شهید صدر براي بحث خود، زمینه
روشنی را درباره مهدویت ( 10 ) و وجود ریشه هاي آن در میراث دینی - انسانی، ترسیم می کند ;سپس به اصالت بخشیدن آن در
تفکر اسلامی می پردازدومی گوید مهدویت در دیدگاه اسلام یک آرزو و خیال نیست که احساسات را به بازي بگیرد و مسکنی
( مهدي ،عجل الله انسانی زنده است ( 11 » براي دردها و رنجهاي روحی او باشد - چنانکه برخی از پژوهشگران پنداشته اند - بلکه
که با مردم زندگی می کند و در درد و رنج ایشان شریک است و خود نیز همانند مردم، منتظر روز موعود است. ب) قبول این
تصور اصیل، قدري مشکل است و در اذهان مردم اشکالات و سؤالاتی را مطرح کرده که آشکار و پنهان آن را به زبان می آورند.
از این رو شهید صدر ،رحمۀ الله علیه، با صراحت و روشنی این اشکالات و پرسش ها را مطرح می کند و سپس با روش خاص خود
به جواب می پردازد زیرا می خواهد مساله را در جایگاه طبیعی خود قرار دهد البته در چارچوب تفکر اسلامی که مبناي آن عقل،
مهدي انسانی زنده است که در بیشتر از ده » واقعیت و برهان است. 1. اولین پرسشی که شهید صدر مطرح می کند این است: اگر
قرن هم عصر مردم گذشته بوده است و در آینده هم خواهد بود، این عمر طولانی براي ایشان چطور ممکن شده است؟! چگونه
ایشان از قوانین طبیعی که باید وي را پیر کرده و درهم شکسته باشد، گریخته است؟! سپس از سؤالی به سؤال دیگر و از اشکالی به
اشکال دیگر می پردازد به گونه اي منطقی که جواب قبلی، زمینه سؤال بعدي می شود و همه مباحث و مضامین در ارتباط کامل
هستند. نسبت به اشکال اول دوباره چنین مطرح می کند: آیا ممکن است یک انسان قرنهاي زیادي زندگی کند چنانکه درباره
مهدي گفته می شود که بیش از هزار و اندي سال عمر کرده است؟ (این شکل سؤال هیچ فرقی با قبلی ندارد) براي پاسخ به این
پرسش در ابتدا توضیحی داده است براي اقسام امکان ;اقسامی که معروف است یا می شود تصور کرد: (امکان عملی، امکان علمی،
اینکه عمر انسان به » : امکان منطقی یا فلسفی) و پس از آنکه مفاهیم آنها را روشن می کند، سخن خود را چنین خلاصه می کند
هزاران سال برسد از نظر منطق امکان دارد زیرا این از نظر عقل مجرد، محال نیست ولی فعلا امکان عملی نسبت به نوع انسان پیدا
نشده و تلاشها به جایی نرسیده است. اما امکان علمی، چیزي که از جهت علمی مانع این مساله باشد، یافت نمی شود زیرا همه
امکان عملی شود و در همین مسیر، کوشش بر این است جلوي پیري گرفته » امکان علمی تبدیل به » تلاشهاي علمی بر این است که
مهدي بر علم پیشی گرفته باشد و در مورد » شود. پس از نظر منطق نمی شود مساله را انکار کرد و بعید شمرد مگر از این جهت که
امکان عملی شده باشد یعنی قبل از این که علم در مرحله تکامل به فعلیت برسد ;که البته این نیز » امکان نظري تبدیل به » ، شخص او
توجیه عقلانی براي انکار و استبعاد ندارد زیرا این همانندآن کسی است که مثلا درکشف داروي سرطان یا دیگر امراض، از علم
پیشی گرفته باشد. البته این پیشی گرفتن - چنانکه شهید صدر می گوید - در طرح کلی اسلام که جریان مهدي را ترسیم کرده
است - در مواردي اتفاق افتاده و قرآن کریم نظایر آن را ضبط کرده است آنجا که قرآن به حقایق علمی مربوط به جهان و طبیعت
اشاره کرده و امروزه علم از آن پرده برداشته است و روشنتر این که قرآن نمونه هاي این قضیه را ثبت کرده است چنانکه در مورد
12 ) نوح نهصد و پنجاه سال در میان آنها بود. شهیدصدر فرض ) « فلبثت فیهم الف سنۀ الا خمسین عاما » : عمر نوح پیامبر گفته است
صفحه 58 از 64
دیگري را طرح می کند که مبتنی بر فرض سابق است و آن این است که اگر آمدیم و گفتیم قانون پیري یک قانون قطعی است و
خلاف قوانین طبیعت است جوابش این است که: دراین صورت از قبیل معجزه « استقراء » طول عمر بیش از حد معمولی بنابر دلیل
است که در تاریخ پیامبران و رسولان چیز تازه اي نبوده و از نظر یک مسلمان که عقاید خود را از قرآن و سنت می گیرد امري غیر
عادي نیست. زیرا قانونی که خیلی قطعی تر بوده تعطیل شده است. مانند داستان حضرت ابراهیم، علیه السلام، که در آتش افکنده
قلنا یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم ( 13 ) گفتیم اي آتش بر ابراهیم خنک و » : شد و آتش او را نسوزاند قرآن کریم می فرماید
سلامت باش. پس از این، شهیدصدر توضیح می دهد که مساله معجزه به مفهوم دینی آن، اینک در پرتو علم جدید، بیش از
گذشته قابل درك است و با استناد به نظریات فلسفی جدید به استدلال و بررسی آن می پردازد. 2. شهید صدر ،رحمۀ الله علیه،
پرسش دیگري را مطرح می کند: چرا تا این حد اصرار بر مساله طول عمر مهدي است که در نتیجه قوانین عمومی به خاطر آن
تعطیل شود؟ چرا فرض دیگري را قبول نکنیم که می گوید:رهبري بشر در روز موعود ممکن است به شخصی واگذار شود که
آینده او را شکوفا سازد و فشارهاي آن عصر، وي را به ثمر رساند. سپس شکل سؤال را به صورت دیگري مطرح می کند: فایده
این غیبت طولانی چیست؟چه توجیهی دارد؟ودر دنبال آن می گوید: مردم نمی خواهند یک جواب غیبی بشنوند آنها خواستار یک
توجیه اجتماعی براي مساله هستند ;توجیهی در سایه حقایق عینی و محسوس براي ایجاد تحولی بزرگ. براي پاسخ به این پرسش،
شهید صدر،رحمۀ الله علیه،با سلاح شناخت از قوانین اجتماعی و مقتضیات تحولات اجتماعی، گام پیش می نهدو با طرح یک
سؤال، مقدمه اي براي جواب می چیند. سؤال این است: آیا ممکن است ما این عمر طولانی را براي آن پیشواي ذخیره شده، یک
رمز موفقیت در ایجاد تحول مورد نظر بدانیم؟ و می گوید: آري ;سپس ادله اي می آورد که مستند به فهم عمیق از حرکت تاریخ و
نتایج تغییر کلی تمدن و پیشرفتهایی است که انسان به اندازه درك و دید و تمدنش در سایه آن رشد می کند. سپس مساله را در
پرتو رسالت اسلام و تحول مورد نظر آن، بررسی می کند. بدین سان شهید صدر این بحث را تبدیل به یک بررسی جامعه شناختی
می کند که بر نظریه هاي اصولی و مفاهیم اجتماعی متکی است. 3. شهیدصدر،رحمۀ الله علیه، سپس به مساله اي مهمتر در این
فرایند به امامت رسیدن یک رهبر آرمانی در فرضیه امامت از نظر شیعه دوازده امامی » امامت زودرس یا » زمینه می پردازد و آن
است. می گوید این پدیده (امامت زودرس) را عملا ( 14 ) امت تجربه کرده است که مرتبه کامل آن در امام مهدي ، علیه السلام،
بوده و قبل از ایشان در امام جواد ،علیه السلام، وجود داشته است. این پدیده - همان طور که ایشان، رحمۀ الله علیه، می فرماید -
یک مفهوم حسی وعملی است که مسلمانان آن را لمس کرده و در زندگی خود با امام آن را به دست آورده اندو هیچ پدیده اي
قویتر از تجربه یک امت نیست. ( 15 ) شهید صدر ،رحمۀ الله علیه، موارد زیادي از وقایع تاریخی به عنوان نمونه هایی می آورد که
امامت زودرس یک واقعیت است، خیال یا فرضیه صرف نیست و در » : این پدیده را تایید می کنند. سپس نتیجه گیري می کند که
(16) « و آتیناه الحکم صبیا » : قرآن کریم نمونه هایی براي آن وجود دارد مثلا راجع به حضرت یحیی ،علیه السلام، قرآن می فرماید
واین چیزي است که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را انکار کند. 4. شهید صدر در اینجا وارد بحث روایی می شود و شبهه و اشکالی
چگونه معتقد شویم که مهدي الان وجود دارد؟ آیا چند روایت » : که منکران و مخالفان قدیم و جدید ایجاد کرده اندمطرح می کند
که در لابه لاي کتابها از پیامبر اکرم ،صلی الله علیه وآله، نقل شده است، کافی است که ما را کاملا قانع کندکه امام دوازدهم وجود
دارد؟ با توجه به اینکه این فرض خیلی بعید است و از آنچه ما به آن خو گرفته ایم بیرون است ;اصلا چگونه ممکن است ما اثبات
کنیم از نظر تاریخی، مهدي واقعاوجودداردوصرف فرض نیست که شرایط خاص روحی روانی موجب آن گشته باشد؟ شهید صدر
این پرسش را با همه شاخ و برگش مطرح می کند. بعضی از جزئیات آن از اشکالاتی است که افرادي مثل احمدامین و دیگر
مخالفان ( 17 ) که تحت تاثیر روش غرب هستند در بررسی تاریخ اسلام و مسائل اسلامی، ایراد کرده اند. شهید صدر با توسل به
منطق عقل و دلیل عقلی به جواب این سؤال می پردازد. و هنگامی که دلیل روایی می آورد، می بینیم که همراه با اسناد و واقعیات
صفحه 59 از 64
اندیشه مهدي ، علیه السلام، به عنوان رهبري که براي رساندن جهان به وضعیتی » : تاریخی است. حال ببینیم ایشان چه می گوید
برتر، انتظار کشیده می شود در روایات رسول گرامی اسلام و بویژه در روایات امامان اهل بیت آمده است و به قدري بدان تکیه
شده که جاي شکی باقی نمی گذارد.چهارصدحدیث از طریق برادران اهل سنت از پیامبر شمارش شده است و مجموع روایات که
از طریق شیعه و سنی در این زمینه آمده به بیش از شش هزار می رسد. این رقم - چنانکه شهید صدر می گوید - آمار بالایی است
و هیچ یک از مسائل بدیهی اسلام که مورد قبول همه مسلمانان است، به این اندازه روایت ندارد. ( 18 ) ج) شهید صدر، در این جا
روش جدیدي براي استدلال به کار می برد. ایشان براي این مساله که اندیشه مهدي در شخص خاصی متبلور می شود که امام
دوازدهم باشد از روایات و بحثهاي روایی استفاده می کند و آن را با شیوه اي جدید در این راه به کار می اندازد. وي در ابتدا
دلیل اسلامی و دیگري » توجیهاتی که به نظرشان در این زمینه قانع کننده است مطرح و آن را در دو دلیل خلاصه می کند و یکی را
بادلیل اسلامی وجود رهبر منتظر را اثبات می کنیم و با دلیل علمی برهان می آوریم که مهدي افسانه و » : دلیل علمی می نامد » را
دلیل اسلامی این دلیل راباتوجه به صدهاروایت « خیالبافی نیست بلکه حقیقتی است که با تجربه تاریخی، وجودش ثابت شده است
که از رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، و ائمه اهل بیت،علیهم السلام، وارد شده مورد توجه قرار می دهد. این روایت مشخص می
کند که مهدي از اهل بیت است،ازفرزندان فاطمه ،علیهاالسلام، است، از نسل حسین ،علیه السلام، است نه حسن ،علیه السلام، نهمین
فرزند امام حسین ،علیه السلام، است و این که خلفا دوازده تن هستند. همه این روایات آن اندیشه کلی را محدود،ودر شخص
این روایات بسیارند و در »: دوازدهمین امام از امامان اهل بیت ،علیهم السلام، خلاصه می کند. سپس درباره این روایات می گوید
سطح وسیعی منتشر گشته اند و از طریق ما هم وارد شده علی رغم این که امامان ،علیهم السلام، از طرح عمومی مساله، خودداري
در نظر شهید صدر کثرت روایات که رقم بزرگی را از نظر شماره «... می کردند تا جان آن خلف صالح را از گزند حفظ کنند
تشکیل می دهد - یعنی به حد تواتر می رسد چنانکه برخی از علماء نقل کرده اند - اساس قبولی آن، صرفا فراوانی روایات نیست
آنگونه که در میان محافل علمی حدیثی جاافتاده است بلکه افزون بر آن، قرائن و شواهدي است که خود دلیل بر صحت آنها است.
عقیدة اهل السنۀ ولا اثر فی » پی نوشتها : 1. رك: العباد، عبدالمحسن، مجلۀ الجامعۀ الاسلامیۀ، س 1، ش 3،1969 م، با عنوان
صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر. 2. براي جواب اشکالات آنها ر.ك: العمیدي، ثامر، دفاع عن الکافی، ج «; المهدي المنتظر
6. همان، . 3. قبلا به عنوان بحث و مرجع آن اشاره شد. 4. العمیدي، ثامر، همان، صص 171 به بعد. 5. همان، ص 205 . 1، ص 205
9. به پژوهش آقاي عبدالمحسن عباد و همچنین به بحث آقاي جلالی و دخیل که . 8. همان، ص 593 . 7. همان، ص 535 . ص 343
. قبلا اشاره شد مراجعه کنید. 10 و 11 . ان شاءالله در شماره هاي آینده به این مباحث خواهیم گرفت. 12 . سوره عنکبوت( 29 )، آیه 14
.15 .223- 14 . ر.ك: شیخ مفید، الارشاد، صص 319 به بعد ;ابن حجر، الصواعق المعرفۀ ;صص 224 . 13 . سوره انبیاء( 31 )، آیه 69
17 . قبلا به عده اي از آنان اشاره کردیم. 18 . در آینده به این مبحث اشاره . ر.ك: ابن حجر، همان. 16 . سوره مریم( 19 )، آیه 12
خواهیم داشت.
رویکرد مسیحیت و غرب به مهدویت و معنویت- 3
سیداحمدیکانی فرد اشاره: در شمارههاي پیشین ماهنامه موعودمطالبیرابهحضورخوانندگان محترم و گرامی ماهنامه عرضه نمودیم
که برگرفته از خبرنامهها و بولتنهاي مذهبی غرب بود ;در این شماره ماهنامه نیز برآنیم تا خوانندگان عزیز را با گرایشهاي معنوي و
مذهبی خاصی که در غرب در حال رشد است و در واقع اعتراضی استبر مادیگري و فساد حاکم بر جامعه غرب آشنا نماییم.
امروزه زندگی مادي در تمام ابعاد و با همه جلوهها و نمودهایش هرگز قادر به اقناع و ارضاي روحی بشر نیستو آدمی هموارهخلاء
و کمبودي را در وجود خویش احساس میکند و به دنبال پناهگاهی است که او را به آرامش برساند.انسان غربی، امروزه از
صفحه 60 از 64
جلوههاي مبتذل زندگانی مادي و غرقشدندرلذتهاوشهوتهايناپایدار و غیر مشروع که راه را را بر معنویت او بستهاند به ستوه آمده
است. انسان امروز غرب از زندگی ماشینی و صنعتی به تنگ آمده و ناآرام و بیقرار به دنبال تکیهگاهی میگردد. پیش از این برخی
از متفکران دلسوز دنیاي غرب آنچه را که غرب امروزه بدان گرفتار آمده دریافته بودند و همگان را نسبتبدین امر که دنیاي غرب
ایمان مذهبی است، هشدار داده بودند اما جامعه غرب متاسفانه به این هشدارهاي مکرر وقعی ننهاد » بیمار است و داروي این بیماري
واعظ بی موقع نامید. ( 1) رنسانس مذهبی غرب که امروزه با » و کسانی را که احساس خطر میکردند و فریاد بیداري سر میدادند
روند نسبتاسریعی در حالرشد استبا وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی آغاز گشت و باعث علاقه و گرایش مردم غرب به مذهب
شد و موجب گشت تا نهضتهایی توسط برخی از اصحاب کلیسا به وجود آید. امروزه در آمریکا نهضتهایی سیاسی - مذهبی براي
جري مالول اشاره کرد. این نهضت که به » بلوغ اخلاقی » نجات جامعه آمریکا شکل گرفتهاند که از جمله آنها میتوان به نهضت
جري » . همراه نهضتهاي دیگر موجود در آمریکا به وجود آمده سعی در مسیحی کردن دوباره آمریکا و بازگشتبه خویشتن دارد
پنج مساله اصلی وجود دارد که داراي پیامدها و تاثیرهاي سیاسی هستند و آمریکاییان » : مالول در برنامه اقدامی خود مینویسد
اخلاقگرا باید براي روبرو شدن با آنها آماده باشند: سقط جنین، همجنس بازي، تظاهراتخلافعفتعمومی،نوشتهها و فیلمهاي
تلویزیونی یا سینمایی، انسان مداري (اومانیسم) و نابودي خانواده. ( 2) این گروهها معتقدند که یکی از دردهاي بزرگ جامعه
انسان مداري غیر مذهبی است که در درجه اول از نظر اجتماعی جلو آزادي عمل فرد را » ، آمریکا که باعثبیهویتی دینی شده
میگیرد و او را از شبکه قیود و دیوانسالاري که غایتی جز تقویت قدرت دولت ندارند به اختناق میکشد و از طرف دیگر در زمینه
اخلاقی در جهت معکوس، خود را مدافع آزادي کاملی قلمداد میکند که بلافاصله به صورت بیبند و باري و مغایرت با اخلاق
جري مالول مبارزه علیه این هر دو وجه باید به طور همزمان صورت گیرد. از جمله گروههاي دیگر » تغییر شکل میدهد. به عقیده
هستند که راهپیمایی میلیونی « وفاداران به عهد » که امروزه در جامعه آمریکا به طرفداري از مذهب خود را مطرح ساختهاند گروه
خود را در آمریکا برپا کرده و مردان مسیحی در آن بر تعهد خود پاي فشردند. ( 3) از جمله دیگر نشانههاي رویکرد غرب به
معنویت گزارشهاي بسیاري است که هر از چندي از گسترش رو به رشد اسلامگرایی در آمریکا و اروپا به گوش میرسد. یکی از
روزنامههاي چاپ آمریکا در این باره مینویسد در آمریکا سالانه 25 هزار نفر به اسلام میگروند و از این نظر اسلام سریعترین رشد
را در میان مذاهب در این کشور دارد. ( 4) روزنامه لوسآنجلس تایمز با اعلام این مطلب میافزاید چنانچه گرایش مذهبی این افراد
به اسلام را از سوي بزرگسالان احتساب نماییم بنابراین با در نظر گرفتن فرزندان خانواده رقم مسلمین به چند برابر خواهد رسید. بنا
به نوشتهلوسآنجلستایمزکارشناسان حدس میزنند تعداد مسلمانان آمریکا اکنون بین 4 تا 7 میلیون تن باشد. ( 5) خبرهاي دیگري
نیز حاکی از آن است که نقش دین در از بین بردن نابرابریهاي اجتماعی در اروپا نیز بسیار چشمگیر استبهطوريکه امروزه زنان
خسته، که از شعارهاي توخالی برابري حقوق زن و مرد به ستوه آمدهاند و این شعار را داراي دستاورديجزفشار روحی و جسمی
بیشتر براي زنان غربی نمیدانند راه حل خود را رويآوردن به اسلام میدانندو تنها طی دو سال اخیر بیش از 20 هزار تن از
باسوادترین زنان انگلیسی به اسلام روي آوردهاند. گرایش به اسلام پدیدهاي است که به سیستمی براي احیاي مجدد زندگی در
دنیاي پر از بحران و هویتبخشیدن به خود و بازگشتبه هویتهاي زنانه تبدیل شده است هویتی که دیگر فراموش شده است. ( 6) در
این مورد مطالب و گزارشها به اندازهاي زیادند که ذکر تمامی آنها از حوصله این مقاله خارج است و ما در این مقاله تنها
فهرستوار به برخی از آنها اشاره نمودیم و اگر توفیقی به دست آوردیم به توضیحات بیشتري در این خصوص خواهیم پرداخت.
ذکر یک نکته لازم است و آن اینکه باید غربیان تشنه تازه به آب رسیده به شیوهاي درست و حساب شده راهنمایی کرد تا در دام
مسلکهاي انحرافی نیفتند و آبشان به سراب مبدل نگردد. با آرزوي پیروزي حق بر باطل و برپایی حکومت جهانی اسلام به رهبري
2. همان، به نقل از کتاب . 23 ، ص 11 /5/ حضرت مهدي ، عجلالله تعالی فرجهالشریف. پی نوشتها 1. روزنامه جمهوري اسلامی، 73
صفحه 61 از 64
،6/5/ 5. روزنامه رسالت، 72 . 6، ص 16 /5/ 4. روزنامه رسالت، 72 . 13/10/ 3. ابرار، شنبه 1376 . اراده خداوند ژپل کوپل، ص 186
. 22 ، ص 15 /8/ 6. روزنامه جمهوري اسلامی، 72 . ص 16
درباره مرکز